برای تو
برای تو مینویسم که میستایمت
از من بریده ای و صدایم نمیکنی چون درد درمنی و رهایم نمیکنی گمگشته ام میان تماشای چشم تو از جنون من جدایم نمیکنی هرشب چو باد می وزم از داغ تو آخر چرا چه شد که دعایم نمیکنی من آخرین پرنده گم کرده لانه ام در آسمان خویش هوایم نمیکنی امشب میان کوچه تورا جار میزنم اما تو باز رو به صدایم نمیکنی
نظرات شما عزیزان: سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 22:19 :: نويسنده : حمیده عباسی
پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |